جدول جو
جدول جو

معنی کرسی خانه - جستجوی لغت در جدول جو

کرسی خانه
(کُ نَ / نِ)
اطاقی رو به آفتاب زمستانی برای کرسی گذاشتن. اطاقی که در آن کرسی گذارند به زمستان گرم شدن را. (از یادداشت مؤلف). شاه نشین در تالارها که معمولاً آنجا به زمستان کرسی گذارند. در قسمت بالای برخی از تالارها شاه نشین و اطاق مربعشکلی قرار دارد که به زمستان آنجا کرسی نهند
لغت نامه دهخدا
کرسی خانه
جایی که در آن کرسی نهند
تصویری از کرسی خانه
تصویر کرسی خانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کُ مَ / مِ)
نسب نامه. (آنندراج) (ناظم الاطباء). شجرۀ خاندان. شجره نامه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کُ رَ نَ / نِ)
بازخانه و جایی که در آن مرغان شکاری را نگاه میدارند. (ناظم الاطباء). اما صحیح کریج خانه است. رجوع به کریج شود
لغت نامه دهخدا
(کَ نَ / نِ)
خیرخانه. جنده خانه. زناخانه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ نَ / نِ)
خانه کولیان. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کولی (معنی اول) شود، جای پر ازدحام و هیاهو. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کُ / کُرُ)
ماکیانی را گویند که از بیضه نهادن بازایستاده باشد. (برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کُ نَ / نِ)
کریزگاه. کریزگه. جای خاص برای تولک کردن مرغان شکاری. (یادداشت مؤلف). رجوع به کریزگاه و کریز شود
لغت نامه دهخدا
(دَ نَ / نِ)
مدرسه. مکتب. درسگاه. (آنندراج) :
پرواز دانشم ز عناصر برون نرفت
دارم ز درس خانه او لوح در کنار.
؟ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کرسی نامه
تصویر کرسی نامه
شجره نامه، شجره خاندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرسی زانو
تصویر کرسی زانو
گره زانو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کولی خانه
تصویر کولی خانه
خانه کولیان، جای پر ازدحام و هیاهو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درس خانه
تصویر درس خانه
مکتب، مدرسه
فرهنگ لغت هوشیار
خانه ای که ساختار درب و پنجره ی آن از ارسی است
فرهنگ گویش مازندرانی